بیاین یکم باهم حرف بزنیم...

خب من همیشه باهاتون حرف میزدم الان میخوام باهاتون راجب چیزایی صحبت کنم که شاید نیاز داشته باشین دربارش بدونین این موضوع رو خودم انتخاب کردم ولی موضوع خواستین بگین میتونم دربارش تا جایی که بلدم حرف بزنم ...

خب موضوع امروز درباره چیز هایی که داریم.... یه بار میا داشت ارایش میکرد و رژ گونه میزد ،گفت که وقتی بچه بود لباس سرخ بود و بخاطر همین خیلی مسخرش میکردن میگفتن لپاشو نگا لپاشو نگا و اون آرزو می‌کرد دیگه لپام سرخ نباشه و الان بعد ۱۹ سال دوباره دارم رژ گونه میزنم تا دوباره همینجوری بشه... یه سری چیزایی که داریم توی یه پارت
زمانی ممکنه بنظرمون بد باشه ولی بعدا می‌فهمیم خوب بوده .... این یه نمونه بود مثلا من ۶ سال تنها بودم بعد مدرسمو عوض کردم کلییییییییییییی دوست پیدا کردم .... به قول خودمون همون بچه معروف مدرسه که همه میشناسنش و باهاش دوستن... ولی ... انقدر آدم های مزخرف اومدن که موقع تنهاییم راحت تر بودم.... مثلا من میدونی شاید تنهایی از بیرون خیلی ترسناک بنظر برسه ولی.... وقتی میری درونش میفهمی یه وقتایی توی تنهایی آرامشی رو داری که بقیه ارزوشونه داشته باشن ... نمیگم کاملا خوبه... ولی خب اینم یه جنبه ی دیگه ای ازشه چیزی که الان دارین و بنظرتون خوب نمیاد ممکنه واقعا یکی از بهترین های زندگیتون باشه یکم فکر کنید....